سال 1966 وقتی تیم فوتبال کرهشمالی پیروزی 3 - صفر برابر پرتغال را از دست داد و شکست خورد، بازیکنانش به کار در کمپهای کارگری محکوم شدند.
حالا هم بعد از شکست 7 - صفر تیم کرهشمالی برابر پرتغال گفته میشود بناست الباقی تیم کرهشمالی به کار در معدن زغالسنگ محکوم شوند. (گفتم الباقی چون از قرار معلوم چند نفرشان اساساً پناهنده شدهاند.)
بسیار روش جالبی در نظر گرفته است حکومت کرهشمالی. اما خیلی به درد ما نمیخورد چون با این اوضاع و احوالی که وضعیت ورزش ما دارد، معادن زغالسنگ کشورمان گنجایش لازم را برای ورزشکاران ندارد. مگر ما چقدر معدن داریم؟
خطای انسانی
گفتم «معدن» یاد «خطای انسانی» افتادم. طبیعی است که هر وقت یاد «خطای انسانی» میافتیم، یاد توپولف هم بیفتیم. (جالب است که یاد «توپولف» هم «افتادنی» است). یاد توپولف میافتیم، چون هرچه توپولف افتاد، گفتند تقصیر خطای انسانی بوده، اما از حالا به بعد باید یاد معدن هم بیفتیم چرا که محمد سمیعینژاد، معاون امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنایع و معادن درباره حوادث منجر به فوت در معادن گفته است: «شخصی و اشتباهات فردی بوده است. اشتباهات تکنیکی و طراحی نبوده و فقط اشتباهات فردی بوده است.»
حتماً همینطوری بوده. اساساً در ایران همه بر اثر اشتباهات فردی میمیرند. جالب هم اینجاست که همیشه هم اشتباه بر گردن متوفی است، نه کس دیگر. کار است دیگر، یکهو میبینی یک نفر بر اثر اشتباه فردی خودش از روی پل میافتد. یا مثلاً اشتباه فردی میکند و میرود صاف میایستد جلوی گلولهای که دررفته.
آدم باید به طور کلی خیلی مواظب باشد، چون یک وقت یک اشتباه فردی میکند و 30 سال میرود آنجا که عرب نی انداخته است.
پروژه
گفتم 30 سال، یاد پروژههای مصوب افتادم. حجتالاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفته است: «از یک وزیر درباره قولها و پروژههایی که در حوزه مسئولیتیاش تصویب و تنظیم شده بود،پرسیدم چقدر برای انجام این پروژهها زمان نیاز است که گفت با ظرفیت و توان فعلی حدود 30 سال طول میکشد.»
من نمیدانم آقای پورمحمدی از کجای این ماجرا تعجب کردهاند. چون:
1- وقتی سرعت حرکت یک دولت 130 کیلومتر در ساعت باشد، پس میتواند.
2- این پروژهها در واقع طرحهای 15 ساله دولت هستند. چون جماعت در 24 ساعت، 25 ساعت کار میکنند، اثراتش هم که مشهود است. بحمدالله.
3- مشکل آقای پورمحمدی این است که گمان میکند سه سال دیگر بناست دولت عوض شود. در حالی که طرحها حداقل 15 ساله است و گفتوگو ندارد.
موضع
گفتم «گفتوگو» یاد محمدجواد لاریجانی افتادم. آقای لاریجانی گفته: «امروز هیچ چیز به اندازه اینکه اصولگرایان به سر و گردن یکدیگر بزنند، دشمن را خوشحال نمیکند.»
دشمنشادی، اصولاً چیز بدی است. از طرفی آدم وقتی اصولگرا شد، الزاماً باید بابت اصول و مواضعش دعوا کند. اصولگرایی بدون دعوا که اصولگرایی نمیشود. لذا از کلیه اصولگرایان ارجمند خواهشمندیم بعد از این به جای سر و گردن هم به یک جاها و مواضع دیگر هم بزنند که لااقل دشمنشاد نشوند.
شهرام شكيبا